صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو ،
یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو ،
ای پرنده به کجا ؟ قدر دگر صبر بکن
آسمان پای پرت پیر شود بعد برو
تازه در خانه دل جای تو آرام گرفت
صبر کن دل زتو دلگیر شود بعد برو
صبر کن مهر کمی پیر شود بعد برو
یا دل از مهر تو لبریز شود بعد برو
چشم از شوق تو جوشید شبی
صبر کن چشم کمی خیس شود بعد برو
عشق من فرصت لبخند تورا می طلبد
صبر کن عشق نمک گیر شود بعد برو
یک نفر حسرت دیدار تو بر دل دارد
چهره بگشای دلی سیر شود بعد برو
شوق لبخند تو بر دل مانده است
خنده کن شوق فرا پیش شود بعد برو
تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند ،
صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو
اخم کن تا که دل بیچاره
باز در پای تو تحقیر شود بعد برو
خشم از سوی تو بر دل زهر است
مکث کن خشم تو شمشیر شود بعد برو
یک دمی بر دل مشتاق نظر کن که دگر
دیده از شوق گوهر خیس شود بعد برو
یک نفس حسرت لبخند تو را می بارد
خنده کن، عشق نمک گیر شود بعد برو
خواب دیدی که دلم دست به دامان تو شد ،
تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو ،
لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی ،
تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو ،